سعدی

سعدی از نگاه مقام معظم رهبری

سعدی از نگاه مقام معظم رهبری

مهرورزیدن به‌حوزه ادبیات، مانوس بودن با صاحبان اندیشه و سخن، ونكوداشت بزرگان این عرصه بیش از همه شایسته و زیبنده، سخندانان، سخنوران و صاحبان معرفت است بدان سبب كه مغز و جوهره جملات و واژه‌ها را با بهره گرفتن از از خرد دریافته و به نیكی و شایستگی در قالب اعمال و گفتار و خود جاری و ساری می‌سازند.

بدون شك رهبر فرزانه انقلاب از زمره این نیكان به شمار می‌آیند و نگرشی به زندگی ایشان از اوان كودكی تا كنون، خود گواهی صادق بر اثبات این سخن است.

بازبینی دیدارهای صمیمانه مقام معظم رهبری با ادیبان، نویسندگان، شعرا و اصحاب هنر، و همچنین نكته سنجی و اظهار نظر عالمانه ایشان در حوزه و گستره ادبیات، خود گویای علاقه مندی و ارادت خالصانه ایشان به این حوزه است و به راستی این پیر فرزانه به شایستگی با معرفتی حكیمانه حقگزار ادیبان و سخنورانی همچون شیخ مصلح‌الدین سعدی شیرازی است.

مطالب و سخنان رهبر معظم انقلاب به كنگره بزرگداشت این‌ادیب و شاعر نامی قرن هفتم هجری كه در آذرماه 63برگزار شد، گوشه‌ای دیگر از ارج نهادن ایشان به ستارگان بی‌شمار آسمان پر فروغ ادبیات ایران زمین است.

ستاد خبری سفر مقام معظم رهبری در خبرگزاری جمهوری اسلامی بر آن است تا با مرور سخنان ارزشمند مقام معظم رهبری در این كنگره گامی در جهت تبیین شخصیت متعالی سعدی شیرازی و شناخت بیشتر و بهتر اندیشه‌های رفیع حضرت آیت الله خامنه‌ای در حوزه شعر و ادبیات بردارد.

ادامه نوشته

قطعه

    قطعه ادبی
  • ای میلیونر؟
  • چه لوحه ي يادبود و چه سنگ نبشته اي بر مزار توست، اي ميليونر؟ ...
  • بیش از عشق بر تو عاشقم
  • ناممکن است که احساس خود را نسبت به تو با واژهها بیان کنم. اینها سرشارترین احساساتی هستند که تاکنون داشتهام با این همه هنگامی که میخواهم اینها را به تو بگویم و یا بنویسم، واژهها حتی نمیتوانند ذرهای از ژرفای احساساتم را بیان کنند. ..
  • بودن یا نبودن!
  • همانا عزم را حیران و خاطر را بر می انگیزد که در هر آفت و شری که می بینیم تاب آورده, بیهوده به دامان بلیاتی جز از اینها که واقف نیستیم از حال آنها خویشتن را در نیندازیم ؟ بدین آیین شعور و معرفت ما جمله را نامرد می سازد ...
  • دنیا جای زیبایی برای ماندن نیست!
  • دنیا جای زیبایی برای ماندن نیست. بی یار در کنار، رود از جریان باز خواهد ایستاد، اگر تنها محکوم به پیوستن به جویبار باشد، دریا هرگز لب به خنده نمیگشاید، ...
  • ناودان و الماس
  • اوه می‌گویند كخ، مخ نداشته است، اینشتین، لنگ جورابش را كه در آن ماست، كیسه می‌كرده است به جای كراوات می‌بسته یا ارشمیدس ساعت شنی‌اش را پر از آب می‌كرده یا فی‌المثل، گراهام بل نعوذبالله كرِ مادرزاد بوده، یا پاستور كه بیماری سل را ریشه‌كن كرد، خودش پاستور..
  • شادترین و تواناترین موجود در جهان خواهی بود اگر ...
  • مهم نیست که غم تا کجا ریشه دوانده،تا کجا افق تیره و تار مینماید،گره زندگی تا کجا کور است و بهم پیچیده،اشتباه تا کجا بزرگ مینماید،درک کافی از عشق نو شداروی تمام اینهاست... اگر تنها بتوانی چنانکه باید عشق بورزی شادترین و تواناترین موجود در جهان خواهی.
  • فراتر از بودن
  • در فقدان یا می توان پوسید، یا می توان به اوج زندگی دست یافت. در پائیز و زمستان پس از مرگت، من باغچه کوچک جوهر را برای کشت آماده کردم. برای ورود به این باغچه دو در وجود دارد: در آواز و در داستان.

شخصیت کردها

فردیت و شخصیت کردها:

۱۰ آبان ۱۳۸۷ kormanj

تا آنجا که می دانیم عمیق ترین تحقیق در بارة شخصیت و خلق و خوی ملت کرد به وسیلة دکتر هلموت کریستف انجام گرفته که در آن کردها را با ارمنی ها مقایسه کرده است . واسیلی نیکیتین ( نویسنده روسی) در کتاب خود به اسم کرد و  کردستان می نویسد: (  در کل سلحشوری و جنگجویی پیش از هر چیز از مشخصات بارز کردها است . زندگی آزاد و بدون وقفة قبایل  چادرنشین که دائم در جستجوی چرا گاههای خوب یا شکار مناسب هستند روحیه ای در ملت کرد ایجاد کرده است که قید و بند نمی شناسد و در بند تعهدات نیست . قانون رفتاری که زندگی را به کردها می آموزد این است «دنیا از آن آدمهای دلیر است !» با این حال اگر همة این ویژگیهای اخلاقی تابع مکتب سخت گیر عشیرتی نمی بود- مکتبی که کردها در آن تسلط بر نفس و خود فدا کردن و انجام وظیفه در قبال جامعه اش را می آموزد – جز برای مبارزه ای بی امان که به نابودی خودش می انجامید هیچ سودی به حالش نمی داشت .) او در این کتاب کردها را سلحشور ، دلیر ، مبارز و جان فدا در راه خانواده و مملکت معرفی می کند و علت اصلی آن را در زندگی صحرانشینی کرد در زمانهای گذشته می داند .او همچنین در گوشه ای دیگر از کتابش می نویسد : (کردها که بعنوان انسانی جنگجو آن همه شجاعت از خود نشان می دهد همان قدر در زمینة اقتصادی ناپخته است و در کار تجارت آن احساس واقع بینی اش را به کلی از دست می دهد آن سرشت پاک و نجیب آن حرص و ولع بچگانه و آن کند ذهنی اش در امر داد و ستد به آسانی وی را قربانی بازرگانان ارمنی می کند . ) افکار و عقاید این نویسنده از نظر بسیاری از اهل فن مورد قبول بوده و دلایل خود را نتایج این امر در کردستانان کنونی ارائه می دهند. البته آنها شرایط زیاد دیگری را نیز در این مسئله دخیل می دانند  که ما در اینجا از یادآوری آنها خودداری می کنیم . فرض مثال کردهای شمال عراق عقیدة جالبی در مورد زندگی دارند که بیشتر ناشی از جنگهای مداوم در این منطقه و نداشتن امنیت در طول سالیان دراز  است . آنها بر این باورند که مال اندوزی و پس انداز کاری بیهوده است و زندگی را در گرو قضا و قدر می دانند و به می گویند : اندوختة امروزت را بخور برای فردا خدا بزرگ است . بر همین اساس است که بعضی ها  کردستان عراق را سرزمین قضا و قدر خوانده اند .

آبوویان مؤلف و نویسنده ارمنی که نظریات او شروعی برای نظریة لرک بود در کتابش می نویسد : (اگر کردها در زندگی بیشتر یکجانشین می بودند می شد ایشان را به معنای درست کلمة پهلوانان مشرق زمین نامید . خلق و خوی جنگجویی ، راستی و درستی ، شرافت و فداکاری بی حد و حصر نسبت به رؤسای قوم ، وفای بی چون و چرا به قولی که می دهند و مهمان نوازی ، حس انتقام جویی و خصومت های قبیله ای حتی در بین نزدیکترین خویشاوندان و احترام بی اندازه به زن از صفا بارز و از خصایص مشترک ملت کرد است . ) او در بقیه مطالب خود در کتابش از بسیاری دیگر از خصایص کردها صحبت به میان آورده است ، اما در کل او کردها را مردمی مهمان نواز معرفی می کند و از خصیصه های بارز آنها به عشق و علاقة بی حد و اندازه به زن و خانواده و خوش قولی اشاره دارد . شجاعت کردها و خوار شمردن مرگ در آیین کردها ، از هنرنمایی هایی که در شکار می کند آشکار می شود . کرد همچنین از نقل داستانهایی که قهرمانان آن دزد عیار و تردستی باشد خوشش می آید  و فریب و نیرنگ نیز جزو صفاتی است که در خور تحقیر و سرزنش شمرده نمی شود .

کردها به نظر من ملتی هستند بسیار شاد و بشاش و اجتماعی ، بی آنکه هیچ گونه غرور و تفرعن یا تجمل و تشریفاتی در بین خود داشته باشند . ایشان نسبت به یکدیگر نه بخل و حسرت می ورزند و نه هرگز شنیده ام که کردی از کردی دیگر ، هر چند از نظر عقیده و مرام یا منافع مادی مخالف هم باشند ، از وی بد بگوید . عشق بی حساب به آزادی و نیروی اخلاقی ذاتی موجود در سرشت ملت کرد ناشی از روح جنگجویی او است . ایشان در عین خشن بودن مردمی هستند شجاع، ساده دل ، جوانمرد و مهمانواز ، و در ضمن ، از هوش و ذکاوت ذاتی نیز برخوردارند . کرد در اشعار غنایی یا حماسی خود به درجه ای از شیوایی و زیبایی دست یافته است که به هیج وجه از دیگران کم نمی آورد و چنان شور و حساسیتی در آن نهمفته است که از یک ملت سخت کوش و بی امان مانند کردها که قرن هاست زندگی بسیار سخت و دشواری دارند و هرگز از یاری و دلسوزی حکومت روشن بینی برخوردار نبوده اند عجیب و غیره منتظره به نظر می رسد

تفکر

خودکشي برعکس

دختر مکزیکی

خیانت عجیب

دخترجواني از مکزيک براي يک مأموريت اداري چندماهه به آرژانتين منتقل شد.

پس از دوماه، نامه اي از نامزد مکزيکي خود دريافت مي کند به اين مضمون:

لوراي عزيز، متأسفانه ديگر نمي توانم به اين رابطه از راه دور ادامه بدهم و بايد بگويم که دراين

مدت ده بار به توخيانت کرده ام !!! ومي دانم که نه تو و نه من شايسته اين وضع نيستيم. من را

ببخش و عکسي که به تو داده بودم برايم پس بفرست

باعشق : روبرت


دخترجوان رنجيده خاطرازرفتارمرد، ازهمه همکاران ودوستانش مي خواهدکه عکسي ازنامزد،

برادر، پسرعمو، پسردايي ... خودشان به اوقرض بدهند وهمه آن عکس ها راکه کلي بودند

باعکس روبرت، نامزد بي وفايش، دريک پاکت گذاشته وهمراه با يادداشتي برايش پست مي

کند، به اين مضمون:
روبرت عزيز، مراببخش، اما هر چه فکر کردم قيافه تو را به ياد نياوردم، لطفاً عکس خودت راازميان

عکسهاي توي پاکت جداکن وبقيه رابه من برگردان ..

کودک

كودك و خداوند


كودكي كه آماده تولد بود، نزد خداوند رفت و از او پرسيد:«مي گويند فردا شما مرا به زمين مي فرستيد، اما من به اين كوچكي و بدون هيچ كمكي چگونه مي توانم براي زندگي به آنجا بروم؟»

خداوند پاسخ داد: « از ميان تعداد بسياري از فرشتگان، من يكي را براي تو در نظر گرفته ام. او از تو نگهداري خواهد كرد.»اما كودك هنوز مطمئن نبود كه مي خواهد برود يا نه :«اما اينجا در بهشت، من هيچ كار جز خندين و آواز خواندن ندارم و اينها براي شادي من كافي هستند.»

خداوند لبخند زد «فرشته تو برايت آواز مي خواند، و هر روز به تو لبخند خواهد زد . تو عشق او را احساس خواهي كرد و شاد خواهي بود.»

كودك ادامه داد: «من چطور مي توانم بفهمم مردم چه مي گويند وقتي زبان آنها را نمي دانم؟»

خداوند او را نوازش كرد و گفت: «فرشته تو ، زيباترين و شيرين ترين واژه هايي را كه ممكن است بشنوي در گوش تو زمزمه خواهد كرد و با دقت و صبوري به تو ياد خواهد داد كه چگونه صحبت كني.»

كودك با ناراحتي گفت: «وقتي مي خواهم با شما صحبت كنم ، چه كنم؟»

اما خدا وندبراي اين سئوال هم پاسخي داشت: «فرشته ات، دستهايت را دركنار هم قرار خواهد داد و به تو ياد مي دهد كه چگونه دعاكني.»

كودك سرش رابرگرداند وپرسيد: «شنيده ام كه در زمين انسانهاي بدي هم زندگي مي كنند. چه كسي از من محافظت خواهد كرد؟ »

- «فرشته ات از تو محافظت خواهد كرد، حتي به قيمت جانش تمام شود.»

كودك با نگراني ادامه داد: «اما من هميشه به اين دليل كه ديگر نمي توانم شما راببينم ، ناراحت خواهم بود.»

خدواند لبخند زد و گفت: «فرشته ات هميشه درباره من با تو صحبت خواهدكرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت، گر چه من هميشه دركنار تو خواهم بود.»

در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهايي از زمين شنيده مي شد. كودك مي دانست كه بايد به زودي سفرش را آغاز كند.

او به آرامي يك سئوال ديگر از خداوند پرسيد: «خدايا ! اگر من بايد همين حالا بروم لطفاً نام فرشته ام را به من بگوييد.»

خداوند شانه او را نوازش كرد و پاسخ داد:

«نام فرشته ات اهميتي ندارد. به راحتي او را مادر صدا کني .»

پیرمرد

داستان پير مرد


يک پيرمرد بازنشسته، خانه جديدي در نزديکي يک دبيرستان خريد. يکي دو هفته اول همه چيز به خوبي و در آرامش پيش مي رفت تا اين که مدرسه ها باز شد. در اولين روز مدرسه، پس از تعطيلي کلاسها سه تا پسربچه در خيابان راه افتادند و در حالي که بلند بلند با هم حرف مي زدند، هر چيزي که در خيابان افتاده بود را شوت مي کردند و سروصداى عجيبي راه انداختند. اين کار هر روز تکرار مي شد و آسايش پيرمرد کاملاً مختل شده بود. اين بود که تصميم گرفت کاري بکند.
روز بعد که مدرسه تعطيل شد، دنبال بچه ها رفت و آنها را صدا کرد و به آنها گفت: «بچه ها شما خيلي بامزه هستيد و من از اين که مي بينم شما اينقدر نشاط جواني داريد خيلي خوشحالم. منهم که به سن شما بودم همين کار را مي کردم. حالا مي خواهم لطفي در حق من بکنيد. من روزي 1000 تومن به هر کدام از شما مي دهم که بيائيد اينجا و همين کارها را بکنيد.»

بچه ها خوشحال شدند و به کارشان ادامه دادند. تا آن که چند روز بعد،پيرمرد دوباره به سراغشان آمد و گفت: ببينيد بچه ها متأسفانه در محاسبه حقوق بازنشستگي من اشتباه شده و من نمي تونم روزي 100 تومن بيشتر بهتون بدم. از نظر شما اشکالي نداره؟

بچه ها گفتند: «100 تومن؟ اگه فکر مي کني ما به خاطر روزي فقط 100 تومن حاضريم اينهمه بطري نوشابه و چيزهاي ديگه رو شوت کنيم، کورخوندي. ما نيستيم.» و از آن پس پيرمرد با آرامش در خانه جديدش به زندگي ادامه داد

نکته

درس زندگي


آموخته ام ...... بهترين كلاس درس دنيا كلاسي است كه زير پاي پير ترين فرد دنياست .
آ‌موخته ام ...... وقتي كه عاشق هستيد عشق شما در ظاهر نيز نمايان مي شود.
آموخته ام ...... تنها كسي كه مرا در زندگي شاد مي كند كسي است كه به من مي گويد : تومرا . شاد كردي .
آموخته ام ...... داشتن كودكي كه در آغوش شما به خواب رفته زيباترين حسي است كه در دنيا وجود دارد .


آموخته ام ...... كه هرگز نبايد به هديه اي از طرف كودكي ( نه ) گفت .
آموخته ام ...... كه هميشه براي كسي كه به هيچ عنوان قادر به كمك كردنش نيستم دعا كنم .
آموخته ام ...... كه مهم نيست كه زندگي تا چه حد از شما جدي بودن را انتظار دارد ،‌ همه ما احتياج به دوستي داريم كه لحظه اي با وي به دور از جدي بودن باشيم .


آموخته ام ...... كه زندگي مثل يك دستمال لوله اي است هر چه به انتهايش نزديكتر مي شويم سريعتر حركت مي كند .
آموخته ام ...... كه پول شخصيت نمي خرد .
آموخته ام ...... كه تنها اتفاقات كوچك روزانه است كه زندگي را تماشايي مي كند

آموخته ام ...... كه چشم پوشي از حقايق آنها را تغيير نمي دهد .
آموخته ام ...... كه اين عشق است كه زخمها را شفا مي دهد نه زمان .
آموخته ام ...... كه وقتي با كسي روبرو مي شويم انتظار لبخندي از سوي ما را دارد .
آموخته ام ...... كه هيچ كس در نظر ما كامل نيست تا زماني كه عاشق بشويم.
آموخته ام ...... كه زندگي دشوار است اما من از او سخت ترم .
آموخته ام ...... كه فرصتها هيچگاه از بين نمي روند ،‌ بلكه شخص ديگري فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد كرد.
آموخته ام ...... كه لبخند ارزانترين راهي است كه مي شود با آن نگاه را وسعت داد.
آموخته ام ...... كه نمي توانم احساسم را انتخاب كنم اما مي توانم نحوه بر خورد با آنرا انتخاب كنم.
آموخته ام ...... كه همه مي خواهند روي قله كوه زندگي كنند ، اما تمام شادي ها و پيشرفتها وقتي رخ مي دهد كه در حال بالا رفتن از كوه هستيد .


آموخته ام ...... بهترين موقعيت براي نصيحت در دو زمان است : وقتي كه از شما خواسته مي شود ،‌ و زماني كه درس زندگي دادن فرا مي رسد .

آموخته ام ...... كه گاهي تمام چيزهايي كه يك نفر مي خواهد فقط دستي است براي گرفتن دست اوست و قلبي است براي فهميدن وي .

چشم

نمونه‌ای از پلک زدن چشم انسان (حرکت آهسته)

پلک زدن یک عمل سریع به هم خورن چشمان است. عمل پلک زدن از این جهت برای چشم ضروری است که باعث پخش شدن اشک در چشم و عبور ان از روی قرنیه و از بین بردن عفونتهای احتمالی می‌شود. به صورت متوسط عمل پلک زدن حدود 300 تا 400 میلی ثانیه به طول می انجامد. این سرعت تحت عواملی چون وارد شدن یک شی ریز خارجی مثل ریزه چوب، ضربات وارد شده به چشم، مصرف دارو و عفونت تغییر می‌کند. هر فرد تقریباً در هر 2 تا 10 ثانیه یک بار پلک می‌زند. نرخ ..............

ادامه نوشته

شعر جدید


 


  
دو شعر جدید

1)
نه می تواند به دعوت آسمان پاسخ مثبت دهد
و نه می تواند همراه باد گشتی بزند
نمی تواند چشم به چشم دشت و دریا بدوزد
و حتی نمی تواند چشمه ای را پابند کند
جنگل از دامان او بالاتر نمی آید
و برفها
برفها هم آنقدر سردند
که هیچکس عاشقشان نمی شود …
سنگها اما
سنگها از کوه می کنند
و در مسیر رود
کم کم عاشق می شوند .
 
2)
تو رنگین کمان را می شناسی
جمعه های بارانی
بر آن تاب می بندی
تو رنگین کمان را می شناسی
در پارکی خیس
بر آن سر می خوری
بعد خسته به خواب می روی
و رنگین کمان بر تو سایه می اندازد
من و رنگین کمان هم دوست بودیم
حالا مدتی است یکدیگر را به جا نمی آوریم …
حمیدرضا شکارسری   ۱۳۸۵/۱۱/۳۰

چوبک

زندگی نامه صادق چوبک

صادق چوبک، در سال ۱۲۹۵ هجری خورشیدی در بوشهر به دنیا آمد. پدرش تاجر بود، اما به دنبال شغل پدر نرفت و به کتاب روی آورد. در بوشهر و شیراز درس خواند و دوره کالج آمریکایی تهران را هم گذراند.
ادامه نوشته

15خرداد

حمله به مدرسه ی فیضیه قم

امام خمینی« قدس سره» در مبارزات خود علیه استبداد، عملاً رهبری قیام را در دست گرفت و سایر علما به دنبال او قدم برداشتند. از جمله ی اقدامات ایشان اعلامیه ای خطاب به علما و روحانیان بود. متن اعلامیه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت ذی شرافت حضرات علمای اعلام و حجج اسلام دامت بركاتهم اعظم الله تعالی اجوركم. چنان چه اطلاع دارید، دستگاه حاكمه می خواهد، با تمام كوشش به هدم احكام ضروریه ی اسلام، قیام و به دنبال آن مطالبی است كه اسلام را به خطر می اندازد و لذا این جانب عید نوروز را به عنوان عزا و تسلیت به امام عصر(عج) جلوس می كنم و به مردم اعلام خطر می نمایم. مقتضی است حضرات آقایان نیز همین رویه را اتخاذ فرمایند، تا ملت مسلمان از مصیبت های وارده بر اسلام و مسلمین اطلاع حاصل نمایند.

ادامه نوشته

کارت پستال

شعر

فرشته مهربانی(روز مادر)

روزی که حتما خوش و جشن و شادمانی است.

امروز روز مادر (مصادف با تولد حضرت زهرا علیهاالسلام ) است. روز جشن و شادی و سرور است.

مادر خوب

هیچ کس در برابرم چون تو

پر از احساس و مهربانی نیست

آبی چشم های این مردم

مثل چشم تو آسمانی نیست

راستی جز صدای شفافت

من صدایی زلال نشنیدم

چهره خوب و دلپذیرت را

بارها رو به روی خود دیدم

هیچ کس زندگانی خود را

چون تو این سان نریخت در پایم

نور چشمان هیچ کس چون تو

آه! روشن نکرد فردایم

پدیدآورنده: مریم سلیمی زاده

مادر

روز مادر در جهان

در ایران روز مادر و روز زن (به طور رسمی ۲۰ جمادی الثانی) که گفته می‌شود زادروز فاطمه زهرا دختر پیامبر اسلام است. از آنجا که این روز بر مبنای تقویم قمری است روز مشخصی نداشته و در طول سال در گردش است.

انگلستان، نخستین کشوری بود که روز مادر را بوجود آورد. در برخی از کشورهای غربی (ازجمله انگلستان) دومین یکشنبه ماه مه هر سال روز مادر نام می‌گیرد. این فکر توسط خانمی بنام جولیا واردهو به آمریکا برده شد و اولین روز ماه ژوئن به عنوان روز مادر تعیین گردید. در سال ۱۹۲۴ کنگره آمریکا دومین روز ماه مه را به عنوان روز مادر تعیین نمود. در ژاپن، زادروز همسر وقت امپراطور به عنوان روز مادر گرامی شمرده می‌شود. در ایران پیش از انقلاب ۱۳۵۷ روز مادر بر پایه گاهشمار ایرانی ۲۵ آذر به مناسبت روز تولد مادر شاه که منجر بوجود روز تشکیل بنیاد مادر و کودک شده بود. [۱]

مادر

روز مادر در جهان

در ایران روز مادر و روز زن (به طور رسمی ۲۰ جمادی الثانی) که گفته می‌شود زادروز فاطمه زهرا دختر پیامبر اسلام است. از آنجا که این روز بر مبنای تقویم قمری است روز مشخصی نداشته و در طول سال در گردش است.

انگلستان، نخستین کشوری بود که روز مادر را بوجود آورد. در برخی از کشورهای غربی (ازجمله انگلستان) دومین یکشنبه ماه مه هر سال روز مادر نام می‌گیرد. این فکر توسط خانمی بنام جولیا واردهو به آمریکا برده شد و اولین روز ماه ژوئن به عنوان روز مادر تعیین گردید. در سال ۱۹۲۴ کنگره آمریکا دومین روز ماه مه را به عنوان روز مادر تعیین نمود. در ژاپن، زادروز همسر وقت امپراطور به عنوان روز مادر گرامی شمرده می‌شود. در ایران پیش از انقلاب ۱۳۵۷ روز مادر بر پایه گاهشمار ایرانی ۲۵ آذر به مناسبت روز تولد مادر شاه که منجر بوجود روز تشکیل بنیاد مادر و کودک شده بود. [۱]