متني از خودم

 اين وظيفه من و توست كه باورهای با ارزش روستا را فرياد بزنيم  

شهر هيولايي كه ما را بلعيد و خودمان نفهميديم...

مهدی فروزان مهر / شیروان

ارسال شده به (شيروان شهر)

وقتي روستا فراموش شد و ساختمانها و زيبايي هاي شهرما را فريفته كرد و خانه هاي  گلين  در گذر روزگار درهم طنيدند و خراب شدند ، فرهنگ دهاتي هم از ذهنمان پريد.ديگر از گله وآهنگ كوچ و بازي شاد بچه ها دركوچه هاي تنگ و پرپيچ ده درخاطرمان نماند ، بوي نان تازه لب تنور، لذت نگاه كردن به باغ هاي سرسبز هيچ چيز دريادها نماند ، همه غريبه  شديم ،فرهنگ و باورهايمان درغبار شلوغي شهر پيچيد وگم شد و آپارتمان با ديوارهاي گچي و وسايل لوكس ما را محصور كرد ، ،شلوارك و ركابي و تخت....برايمان فلسفه شهري بودن شد ، حتي همسايه مان را نمي شناسيم ، صدايش را هم نشنيده ايم و اگر درجايي يكديگر را ببينيم هم را نمي شناسيم همه ي تنها ،تنها . همه ي انسانها،تنها،انسانهايي دركنار هم و دوراز هم.

شهر هيولايي كه با ما را بلعيد و خودمان نفهميديم اما يادش بخير روستا با آن حال وهوايش ، همه يار يكديگر ، كوچك و بزرگ ازاين سر ده تا آن سر همه يكديگر را مي شناختند خانه من خانه ي تو بود ومنزل اومنزل ما، همه با هم يكي ، همه يكسان وكنار هم و براي هم حيف به خاطرات پيوست و شكر اين هم ايام خوشي است براي ما.

اما بعد از ما فرزندانمان چه مي كنند؟چه مي گويند؟ارزشها وضدارزشهايشان چيست ؟ قوميت ومليتشان چيست؟ دلخوشي شان چيست ؟ آيا معناي زبان مادري را مي فهمند؟ آيا باواژه ي كوه وكوچ و در و دشت و پاچين وچارقد و رشمه آشنايند؟آيا واژه ها و گل واژه هاي بكر طبيعت برايشان معني دارد ؟آيا.....؟ يا فقط همه چيزشان شده رايانه و بازيهاي  رايانه اي و ساعتها با چشمهاي سرخ به صفحه ي مانيتور خيره مي مانند.آيا ديگر دخترانمان دم صبح آنگاه كه هنوز قرص خورشيد برپهنه ي دشت وده نشكفته است جاروب بدست دم و صحن حياط را آب و جارو مي كنند؟...نه به واقع كه چنين نيست،اينترنت ،چت هاي شبانه، ميهماني هاي رنگارنگ شبانه ،فيلم هاي مدرنيته ي مبلماني و...و... و.. و ديگرآنكه درشهر برج ها وساختمانهاي بلند عرصه را بر طلوع خورشيد تنگ كرده اند واگر ساعت نباشد شايد صبح را نيز نمي توان در هياهوي دود و دم صبح تشخيص داد ديگراز خروس وآهنگ لذت بخش او درصبح خبري نيست وفقط مي تواني خورشيد را هم دم ظهر كدر و تار درپشت دود وغيض ماشينها درآسمان شهر ببيني وديگر از باربار گله و زنگوله و هي هي چوپان در خنكاي صبح خبري نيست و فقط دود است و بوق وكرناي هزاران ماشين رنگ رنگ وآنقدر در رختخواب غلت مي زني تا زير چشمها و پاهايت متورم شود.

مي بينيد با خود چه كرده ايم.زندگي ما اين است .ما كه همان روستايي زاده و روستانشين بوديم . با خود و نسلمان چه كرده ايم! ما كه تاب نگاه پدرمان را نداشتيم وحتي اخم مادر نيز ما را مي ترساند، ما كه حاضر بوديم بميريم ولي پدر ومادر از ابراز علاقه مان به كسي بويي نبرد.زن ستاندن قد يك كوه برايمان سخت بود. زن ومرد روستايي هرچند همديگر را مي شناختند ولي شايد چندماه ، چند سال و ياحتي تاآخر عمر طول مي كشيد كه از پرده شرم بيرون بيايند،اما اكنون ، پارك ها ، مكالمه ها، حرفها ، بعضي دخترها و پسرها باآن چشمهاي تيز و نگاه هاي هرز هنوز پاي در بلوغ نگذاشته عاشق مي شوند و تا به بلوغ برسند چندتن را پشت سر گذاشته وكاركشته وآبديده مي گردند،اينان آيا به تقدس عشق و زن وفرزند و ازدواج مي رسند آيا معناي پاكي و نجابت را دركوچه وخيابان دست در دست نا محرم مي شود فهميد.

آري اينچنين است كه فاصله مان با روستا وفرهنگ و باورهاي قرص و زيبا وآهنين روستا زياد مي گردد وفرزندانمان بعداز ما بي هويت مي گردند وغربت آنها استعمار و استحمار ميكند وانسان بي هويت را به هرطرف براني ميرود واين وظيفه ي من وتوست كه از اين محجوريت ومحدوديت بگريزيم و باورها وآن همه قدمت باارزش روستا را بلند فرياد بزنيم وطوري نباشد كه مثلاً كودكمان درمدرسه ازصحبت كردن با زبان مادري اش ابا كند واين را مايه ي شكستگي ودرد بداند پس من، تو، ما وشما بياييد هركس هرگونه چه بانوشتن ، موسيقي آواز ، نقل، فيلم و هرآنچه بكوشيم تا روستا را از ياد نبريم واين رنج ديده ي مانده دراسفارتاريخ را كه به كمك فرياد برآورده ياري كنيم بياييد روستارا باوركنيم.

مهدي فروزان مهر- مهرماه 1389

خودشناسي

 

هوش چندگانه چیست؟
هنگامی که واژه «هوش» به گوش ما می‌خورد معمولاً مفهوم ضریب‌هوشی ( IQ ) به ذهنمان می‌آید. هوش معمولاً به عنوان توانائی‌های بالقوه عقلانی تعریف می‌شود. چیزی که ما با آن زاده می‌شویم، چیزی که قابل اندازه‌گیری است و ظرفیتی که تغییر دادن آن دشوار است. امّا در سال‌های اخیر دیدگاه‌های دیگری نسبت به هوش پدید آمده است. یکی از این دیدگاه‌ها، نظریه هوش چندگانه است که توسط هاوارد گاردنر، روان‌شناس دانشگاه هاوارد، ارائه گشته است.
بر طبق این نظریه، دیدگاه‌های روان‌سنجی سنتی نسبت به هوش، بسیار محدود و ضعیف است. گاردنر نظریه‌اش را نخستین بار در کتاب «قاب‌های ذهنی: نظریه هوش چندگانه»، در سال 1983 ارائه کرد. به عقیده او همه انسان‌ها دارای انواع مختلفی از هوش هستند. او در کتاب خود، هشت نوع مختلف هوش را معرفی نموده و احتمال داده است که نوع نهمی نیز به عنوان «هوش هستی‌گرا» وجود داشته باشد.
طبق نظریه گاردنر، برای به دست آوردن تمام قابلیت‌ها و استعدادهای یک فرد، نباید تنها به بررسی ضریب هوشی پرداخت بلکه انواع هوش‌های دیگر او مثل هوش موسیقیایی، هوش درون فردی، هوش تصویری-فضایی و هوش کلامی- زبانی نیز باید در نظر گرفته شود.
نظریه گاردنر با انتقاداتی از سوی روان‌شناسان و مربیان روبرو گشته است. منتقدان می‌گویند تعریف گاردنر از هوش بسیار وسیع و گسترده است و هشت نوع هوشی که او تعریف کرده فقط نشانگر استعدادها، خصوصیات شخصیتی و توانائی‌هاست. از دیگر نقاط ضعف نظریه گاردنر می‌توان به کمبود پژوهش‌های عملی پشتیبان آن اشاره کرد.
اما با وجود این، نظریه هوش چندگانه محبوبیت زیادی در بین مربیان و آموزشگران پیدا کرده است و بسیاری از معلمان از این نظریه در انتخاب شیوه تدریس خود استفاده می‌کنند.
در این مقاله با هشت نوع هوش مختلفی که گاردنر تعریف کرده است بیشتر آشنا می‌شویم.

1-هوش تصویری – فضایی
نقاط قوت:
قدرت تشخیص تصویری و فضایی
کسانی که هوش تصویری-فضایی بالایی دارند در تجسّم چیزها قوی هستند. این افراد معمولاً جهت‌یابی خوبی دارند و با نقشه‌ها، نمودارها، عکس‌ها و تصاویر ویدیویی مشکلی ندارند.

ویژگی‌های هوش تصویری-فضایی

•  لذت بردن از خواندن و نوشتن
•  مهارت در درست کردن پازل
•  مهارت در تفسیر عکس، گراف و نمودار
•  لذت بردن از رسم، نقاشی و هنرهای تجسمی
•  تشخیص راحت الگوها

انتخاب‌های شغلی

•  معمار
•  هنرمند
•  مهندس

2- هوش کلامی – زبانی
نقاط قوت-
کلمات، زبان و نویسندگی
کسانی که هوش کلامی- زبانی بالایی دارند به خوبی می‌توانند از کلمات، به هنگام نوشتن و حرف زدن، استفاده کنند. این افراد غالباً در نوشتن داستان، به خاطر سپردن اطلاعات و خواندن مهارت دارند.

ویژگی‌های هوش کلامی- زبانی

•  مهارت در به یادآوردن اطلاعات نوشته یا گفته شده
•  لذت بردن از خواندن و نوشتن
•  مهارت در مباحثه یا صحبت‌های متقاعد کننده
•  توانائی در توضیح دادن مسائل
•  استفاده از شوخ‌طبعی به هنگام بیان داستان‌ها

انتخاب‌های شغلی

•  نویسنده/ روزنامه‌نگار
•  وکیل
•  معلم

3- هوش منطقی – ریاضی
نقاط قوت-
تحلیل مسائل و عملیات ریاضی
کسانی که هوش منطقی- ریاضی بالایی دارند در استدلال، شناسایی الگوها و تحلیل منطقی مسائل قوی هستند. این افراد به تفکر درباره مفهوم اعداد، روابط والگوها علاقه‌مندند.

ویژگی‌های هوش منطقی- ریاضی

•  مهارت زیاد در حل مساله
•  لذت بردن از تفکر درباره ایده‌های انتزاعی
•  علاقه‌مندی به انجام آزمایش‌های علمی
•  مهارت در انجام محاسبات پیچیده

انتخاب‌های شغلی

•  دانشمند
•  ریاضیدان
•  برنامه‌نویس رایانه
•  مهندس
•  حسابدار

4- هوش اندامی- جنبشی
نقاط قوت:
تحرک فیزیکی، کنترل حرکات
کسانی که هوش اندامی- جنبشی بالایی دارند در حرکت‌های بدنی، انجام عملیات و کنترل فیزیکی قوی هستند. این افراد در هماهنگ سازی چشم و دست مهارت دارند و افراد چالاک وتردستی هستند.

ویژگی‌های هوش اندامی- جنبشی

•  مهارت در ورزش و رقص
•  لذت بردن از ساختن چیزها با دست
•  هماهنگی فیزیکی عالی
•  به خاطر سپردن چیزها از طریق انجام دادن آن‌ها، به جای گوش کردن یا دیدن

انتخاب‌های شغلی

•  رقصنده
•  هنرپیشه
•  مجسمه‌ساز
•  پیمانکار

5- هوش موسیقیایی
نقاط قوت:
ریتم و موسیقی
کسانی که هوش موسیقیایی بالایی دارند در فکر کردن به الگوها، ریتم‌ها و صداها قوی هستند. این افراد از موسیقی لذت می‌برند و معمولاً در نواختن سازهای موسیقی و آهنگسازی مهارت دارند.

ویژگی‌های هوش موسیقیایی

•  لذت بردن از آوارخوانی و نواختن سازهای موسیقی
•  تشخیص آسان الگوها و نت‌های موسیقی
•  توانایی به خاطرسپردن آهنگ‌ها و ملودی‌ها
•  درک عمیق از ساختار، ریتم و نت‌های موسیقی

انتخاب‌های شغلی

•  موسیقیدان
•  آهنگساز
•  خواننده
•  معلم موسیقی
•  رهبر ارکستر

6- هوش میان فردی
نقاط قوت:
ارتباط برقرار کردن و درک دیگران
کسانی که هوش میان فردی بالایی دارند در تعامل با دیگران و درک آن‌ها قوی هستند.این افراد در سنجش هیجانات، انگیزه‌ها، تمایلات و منظور کسانی که دور و برشان هستند مهارت دارند.

ویژگی‌های هوش میان فردی

•  مهارت در برقراری ارتباط کلامی
•  مهارت در ارتباط غیرکلامی
•  نگاه کردن به موقعیت‌ها از زوایای مختلف
•  ایجاد روابط مثبت با دیگران
•  مهارت در فرو نشاندن اختلافات در داخل گروه‌ها

انتخاب‌های شغلی

•  روان‌شناسی
•  فیلسوف
•  مشاور
•  فروشنده
•  سیاستمدار

7- هوش درون فردی
نقاط قوت:
درون نگری و خودآزمایی
کسانی که هوش درون فردی بالایی دارند، آگاهی خوبی از وضعیت هیجانی، احساسات و انگیزه‌های خود دارند. این افراد از خودآزمایی، تخیل روزانه، کند و کاو کردن روابط خود با دیگران و برآورد توانائی‌های فردی خود لذت می‌برند.

ویژگی‌های هوش درون فردی

•  مهارت در تحلیل نقاط قوت و ضعف خود
•  لذت بردن از تجزیه و تحلیل نظریه‌ها وایده‌ها
•  خودآگاهی زیاد
•  داشتن درک روشن از ریشه انگیزه‌ها و احساسات خود

انتخاب‌های شغلی

•  فیلسوف
•  نویسنده
•  نظریه‌پرداز
•  دانشمند

8- هوش طبیعت‌گرا
نقاط قوت:
یافتن الگوها و روابطی که با طبیعت وجود دارد
هوش طبیعت‌گرا آخرین نوع هوشی است که گاردنر درنظریه خود به هفت نوع قبلی افزوده و با مقاومت و مخالفت بیشتری نسبت به بقیه روبرو گردیده است. به گفته گاردنر، کسانی که دارای هوش طبیعت‌گرای بالایی هستند، سازگاری بیشتری با طبیعت دارند و معمولاً به پرورش، کشف محیط و یادگیری درباره موجودات علاقه‌مندند. این افراد به سرعت از جزئی‌ترین تغییرات در محیط‌شان آگاه می‌شوند.

ویژگی‌های هوش طبیعت‌گرا

•  علاقه‌مند به موضوعاتی از قبیل گیاه‌شناسی، زیست‌شناسی و جانورشناسی
•  مهارت در رده‌بندی و فهرست بندی اطلاعات
•  لذت بردن از باغبانی، کشف طبیعت، پیاده‌روی و چادر زدن در طبیعت
•  بی‌علاقگی به یادگیری موضوعات بی‌ارتباط با طبیعت

انتخاب‌های شغلی

•  زیست‌شناس
•  حفاظت از محیط زیست
•  باغبان
•  مزرعه‌دار

 

اينجا

دکتر شریعتی

اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمیدانم... اینجا شده پائیز ، آنجا را نمیدانم... اینجا فقط رنگ است ، آنجا را نمیدانم... اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمیدانم. وقتی كه بچه بودم هر شب دعا میكردم كه خدا یك دوچرخه به من بدهد.. بعد فهمیدم كه اینطوری فایده ندارد. پس یك دوچرخه دزدیدم و دعا كردم كه خدا مرا ببخش

هی با خود فکر می کنم ، چگونه است که ما ، در این سر دنیا ، عرق می ریزیم و وضع مان این است و آنها ، در آن سر دنیا ، عرق می خورند و وضع شان آن است! ... نمی دانم ، مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن ؟

 

حسد

 عاقبت حسود 
نويسنده : افسانه‌هاي تركمن صحرا *بازنويسي: عبدالصالح پاك

روزي روزگاري دو زن همسايه ديوار به ديوار هم بودند. يكي از آنها خوب و مهربان بود ولي خداوند به او فرزندي نداده بود و زن ديگر زني حسود و كوردلي بود كه چشم نداشت سگ همسايه دوقلو بزايد چه برسد به اينكه او صاحب فرزندي شود و به آرزوي دلش برسد.
يك شب زن حسود خواب عجيبي ديد. او خواب ديد كه پسري به دنيا مي‌آورد و ناف بچه لحظه به لحظه كش مي‌آيد و بزرگ مي‌شود. به طوري كه دورتا دور خانه‌ها را فرا مي‌گيرد. زن حسود از خوابي كه ديده بود ترس به دلش افتاد كه نكند بلايي به سرش بيايد. هرچه فكر كرد كه خوابش را تعبير كند راه به جايي نبرد و دوست هم نداشت آن را به كسي بگويد و كسي از خوابش با‌خبر شود.
او با فكر كردن زياد به اين نتيجه رسيد كه پيش خوابگزار پير برود و به دروغ خواب خودش را به عنوان خواب همسايه به خوابگزار گفت تا به اين وسيله بتواند تعبير خوابش را بداند.
او با اين نيت پيش خوابگزار رفت و گفت: اي خوابگزار! همسايه‌ام زن تنهايي است. او خواب عجيبي ديده است، مرا به دنبال شما فرستاد تا خواب او را تعبير كني، تا من جوابش را براي او ببرم.
خوابگزار پير پرسيد: پس چرا خودش نيامد؟
زن حسود به دروغ گفت: چون خواب عجيب و ترسناكي ديده بود، خجالت مي‌كشيد كه آن را براي كسي تعريف كند و شب و روز مي‌ترسد كه نكند بلايي منتظرش است.
خوابگزار گفت: مگر چه خوابي ديده كه به وحشت افتاده است؟
زن حسود گفت: او خواب ديده پسري به دنيا مي‌آورد. ناف پسر لحظه به لحظه كش مي‌آيد و بزرگ مي‌شود و دور تا دور خانه را مثل يك كمربند فرا مي‌گيرد.
خوابگزار لحظه‌اي فكر كرد و گفت: خواب ترسناك ديدن كه ترسي ندارد. خواب را هر طور تعبيرش كني همان نتيجه را مي‌دهد و اگر بد تعبيرش كني نتيجه بد مي‌دهد.
خوابگزار ادامه داد: حالا من خواب همسايه شما را خوب تعبير مي‌كنم تا هم ترسش بريزد و هم عاقبت به خير شود.
زن حسود كه دل توي دلش نبود و عجله مي‌كرد كه هرچه زودتر تعبير خوابش را بداند و به سعادت و خوشبختي برسد، گفت:
زود خواب را تعبير كن كه زن همسايه منتظر من است.
خوابگزار گفت: به همسايه ات بگو خبرهاي خوبي دارم. خوابي كه ديده نه تنها بد نمي‌باشد بلكه خيلي خوب و پربركت است.
زن حسود طاقت نياورد و پرسيد: چطوري؟
خوابگزار ادامه داد: همسايه‌ات صاحب پسري مي‌شود و او در آينده پادشاه اين سرزمين مي‌شود. چون ناف نشانه بزرگي و
سعادت است. حالا بدو برو و اين خبر خوش را به او برسان.
زن حسود كه از حسادت مثل سنگ سياه شده و آتش حسادتش گل كرده بود، رو به خوابگزار گفت: اي خوابگزار! اگر ناراحت نشوي، مي‌خواهم رازي را براي شما فاش كنم.
خوابگزار پرسيد: چه رازي؟
زن حسود گفت: من به دروغ خواب خودم را به نام خواب همسايه براي شما تعريف كردم. چون فكر مي‌كردم خوابي كه ديده ام عاقبت خوشي نداشته باشد. بعد گفت: حالا من صاحب پسري مي‌شوم و او واقعا به پادشاهي مي‌رسد؟
خوابگزار خنديد و گفت: اي زن! ديگر خيلي دير شده و كاري نمي‌توان كرد.
زن حسود با نگراني پرسيد: يعني چه؟
خوابگزار گفت: خواب‌‌ها را به نيت هركس تعبير كني، خوب و بدش هم عايد همان شخص مي‌شود و آن پسر در آينده به پادشاهي مي‌رسد.
زن حسود غصه‌دار و غمگين به خانه اش برگشت.
روزها به زودي سپري شد و زن همسايه پسري به دنيا آورد و ماه‌ها و سالها در يك چشم به هم زدن گذشتند، تا اينكه پسر بزرگ و بزرگ تر شد و به خاطر مهرباني و شجاعتش به پادشاهي رسيد و سالهاي سال به عدالت و مهرباني پادشاهي كرد.
زن حسود هم به خاطر حسادت و كوردلي، دستي دستي همسايه‌اش را به نان و نوايي رسانده بود، سال‌هاي سال در آتش حسادت سوخت و رنج برد و هنوز هم كه هنوز است در آتشي كه خودش برافروخته بود مي‌سوزد و رنج مي‌برد.

خانمحمد

نوايي آسماني قوشمه خان محمد را با بي توجهيمان در زير خاك كرديم؟

قوشمه خان محمد نماد يك هنر بكر ايراني است،با نام او صداي قوشمه در اعماق وجودت مي پيچد و مي توان آن را در تك و ناي جان حس كرد قوشمه خانمحمد آدينه پور اين ساز كوچك كه صدايي به عظمت يك فرياد دارد  ،صدايي به زلاليت رود به نورانيت يك خورشيد و ياد آور حماسه كرمانجي اين گوهر خفته در اعماق غبارگرفته تاريخ  و ياد آور نياكان پاك اين مرز و بوم.

وقتي سازش را لمس كردم و از آن پرسيدم  گفت :مواد اوليه قوشمه استخوان شاه بال عقاب است و چسب قهوه اي رنگ ميان دو ني آن سرشك چشم آهو است و اين كوچكترين ساز است.

آري ساز كوچك او وقتي سر بر مي دارد و اوج مي گيرد مي شود عظمت و كرامت را در كوچكي آن ديد و به قول خودش همچون عقابي بر مي خيزد و بال مي گشايد و اوج مي گيرد و به پرواز در مي آيد ويا چون آهوان در مرغزاران با نواي هلهله و شادي به رقص در مي آيد و اين است همان كه مي گويند از كوزه همان طراود كه در اوست

خان محمد اكثر سازهاي محلي خراسان و بعضي از سازهاي سنتي را به خوبي مي نوازد ،قوشمه،ويولن،كمانچه،دهل، سرنا و دوتار كه هرگاه پاي سازش مي نشيني زمان برايت بي معنا مي شود و ريز پنجه هايش بر ساز چشم و دل را مبهوت مي سازد ،اما قوشمه ي او قابل ستايش است ،صداي گرم سازش انسان را به وجد مي آورد و هر گاه مي نوازد خود نيز چهره اش رنگ مي بازد و انگار روح از بدنش جدا مي گردد.

پدرش هم رستم آدينه پور عاشق بود اولين استادش . ازهمان بچگي شور نواختن و آموختن در وجودش بود و در محضر استاداني چون رمضان عزيزي ،نياز علي صحرايي،حسينعلي عزيزي و....جرعه نوشيد و مست در اين واديه قدم نهاد و نوازندگي را به كمال رساند و بارها و بارها در مجالس و محافل ادبي و هنري خوش درخشيد و افتخار آفريد و در چند كشور ديگر نيز اجراي برنامه نمود كه از آن جمله مي توان تركيه و كردستان عراق را بر شمرد.

او درشهرستان  شيروان در روستاي خانلق زندگي مي كند و اينك شصت سال سن دارد و روزگار رنگ زمستان را بر سر و رويش كشيده است ،هشت فرزند دارد كه دو تاي آنها قدم در راه پدر گزارده اند تا نام و آوازه پدر را حفظ نمايند.آري او نوازنده اي چيره دست و زبده است كه بسيار ساده زندگي مي كند و انساني مهربان و سرزنده است كه بسيار متين و با وقار سخن مي گويد و در بين سخنانش هيچ گاه از شكر خداوند غافل نمي گردد وقتي از لوح هاي تقدير و ديپلم هاي افتخارش كه در گوشه اتاق روي هم افتاده بود پرسيدم  با همان لبخند ملايم  با همان چهره ي روشن وچشم هاي مهربانش گفت :

- انسان گرسنه لوح تقدير به چه دردش مي خورد با سيلي صورت خود سرخ نگه داشتن است

آري هنرمند پر آوازه اي چون خان محمد آدينه پور هنوز هم بايد براي خرج و امرار معاش خانواده بايد به مراسم هاي عروسي برود و ساعت ها عليرغم ميل باطني اش بنوازد و وقتي از نواختن دست بكشد كه عرق و فشار بر حنجره و شش هايش امانش را ببرد پس فرق او با من بي هنر چيست آيا تاكنون كسي به حمايت از اينگونه هنرمندان بر خواسته است آيا كسي يك روز از سر عشق به ملاقات اين بزرگان رفته است آيا آنها هم معني آسايش را فهميده اند آيا دغدغه ي نان مي گذارد اينان از سر تفنن بنوازند ،آيا هنوز هم به يايد به  خان محمد استاد پر آوازه ي شيرواني به چشم لوتي نگريست و جايگاهش فقط بايد در مجالس عروسي در بلند ترين جاي قرار گيرد و ديگر هيچ

صفاي اين مرد آنقدر زياد بود كه دل كندن از او سخت بود و هنگام خداحافظي  بغضم گرفت كه چرا تقدير از اساتيد ما بعد از مرگشان  صورت مي گيرد .

مهدي فروزان مهر 8/12/1388 چاپ شده در مجله موسيقي ايرانيان و نشريه ارمغان

تلنگر

ویلیام جیمز (1842-1910)
  •   بسیاری از مردم فکر می‌کنند در حال فکر کردن هستند در حالی که مشغول   بازآرایی و تنظیم پیشداوری‌ها و تعصباتشان هستند.
  •   پذیرش آنچه اتفاق افتاده است، نخستین گام در غلبه بر پیامدهای هر بدشانسی   است.
  •   فلسفه، والاترین و بدیهی‌ترین خواسته بشر است.
  •   عقل سلیم و شوخ‌طبعی، هر دو یک چیزند که با سرعت‌های متفاوت حرکت می‌کنند. شوخ‌طبعی، همان   عقل سلیم با دور تند است!
  •   هر کس باید برای تمرین، هر روز حداقل دو کاری که از آنها نفرت دارد را انجام دهد.
  •   انگیزه نهانی تمام کارهایی که اغلب مردم می‌کنند این است که چگونه شادی به دست آورند، چگونه آن را   نگه دارند و چگونه آن را بهبود بخشند.
  •   هنر «عاقل بودن» عبارت است از هنر آگاهی از این که از چه چیزهایی چشم‌پوشی کنید.
  •   تنها یک دلیل برای شکست انسان وجود دارد و آن کمبود ایمان فرد به خودِ واقعی‌اش است.
  •   همه ما آمادگی داریم تا به دلایلی کارهای وحشیانه و غیرمتمدنانه انجام دهیم. فرق بین یک آدم خوب و یک   آدم بد در انتخاب آن دلیل است.
  •   عمیق‌ترین اصل طبیعت انسان، اشتیاق و میل شدید او به قدردانی شدن است.

*****************************

شریعتی

مرگ مشکوک دکتر علی شریعتی
 
10268 469 مرگ مبهم دکتر شریعتی | http://shariati.nimeharf.com
تصویر پیکر بی جان دکتر علی شریعتی زمان مرگ

روزگار پیش از انقلا ب و در جریان مبارزات مردم علیه رژیم شاه، افراد بزرگ و موثری درگذشتند که مرگشان در هاله ای از ابهام قرار گرفت و روایت های متفاوتی از فوت آنها وجود داشت. این افراد همه در یک چیز اشتراک داشتند و آن مخالفت با رژیم  پهلوی بود اما محل و شیوه مرگشان – همچنان که محل و شیوه زندگی شان – با هم تفاوت های بسیاری داشت. رژیم مرگ همه این افراد را مرگ طبیعی می دانست و مردم مبارز آنها را شهید می دانستند.
دوشنبه ۱۸ دی ماه ۱۳۴۶ مردم خبر درگذشت جهان پهلوان بزرگ و مردمی زمان خود، مرحوم غلام رضا تختی را شنیدند که روزنامه ها طبق اعلام ساواک، مرگ او را خودکشی در هتل آتلا نتیک گزارش دادند اما در تمام مراسم مردمی، از او با عنوان “شهید” نام برده می شد.
۲۱ خرداد ماه ۱۳۴۹ محمدرضا سعیدی از روحانیون مبارز در زندان به شهادت رسید و مرگ او سکته قلبی اعلا م شد. در سال ۱۳۵۶ هم دو مرگ مشکوک دیگر در خارج از ایران، دو تن از بزرگترین یاوران انقلاب را از مردم گرفت. سیدمصطفی خمینی (فرزند ارشد امام خمینی) در عراق و دکتر علی شریعتی در انگلستان درگذشتند که از طرف مقامات دولتی مرگ آنها هم سکته اعلا م شد. اما همواره در طول مبارزات از آنها با عنوان شهید یاد شده و کسی مرگ طبیعی را برای آنها باور نداشت.
بعد از انقلاب تلاش بسیاری شد تا واقعیت ها مشخص شود اما خبر درگذشت ..........

ادامه نوشته

ريشخند

     نیک به ریش خود می خندی !

                                                      

      مردی در مجلس وعظ حاضر شد . واعظ گفت : صراط از موی باریک تر باشد و از شمشیر تیزتر و روز قیامت باید همه از روی آن بگذرند .مرد برخاست و گفت : مولاي من آنجا حلقه ای یا دستاویزی باشد که دست در آن زنند و بگذرند ؟ گفت : نه .

گفت : نیک به ریش خود  می خندی ولله اگر مرغ باشد از آنجا نتواند گذشت .

                                                                          عبید زاکانی ، دلگشا ، صفحه ۱۳۰۱

ش

چاپلوسی و مدیریت تملق پذیر آفات پیشرفت جامعه
شخصیت های به دور از کرامت و منش متعهدانه انسانی با مجیزگویی و چرب زبانی فریبنده، آنان را که می باید با خلاقیت های خود سیستم های اداری را مدیریت کنند، متحول سازند و تغییرات نوین در ارکان و بدنه ساختار کاری تحت مسئولیت خود به وجود آورند به سکون و رخوت وا می دارند.
چنین مسئولانی، با چاپلوسی و تملق گویی های برخی از اطرافیان و حتی زیردستان دست کم، تنها به یک حضور فیزیکی خوش باور مبدل می شوند تا یک شخصیت مقتدر، خلاق و نوآور که مفید حال دستگاه های اداری مربوطه، جامعه و در نهایت کشور باشند. این روند وازدگی و واپسگرایی سابقه ای تازه ندارد که همچنان به عنوان یک آفت بزرگ و با اثرات اختاپوسی بر سیستم اداری خیمه زده است...
... هیچ ابایی نمی کند. جلوی جمع کثیر همکاران از روی صندلی بلند می شود و خطاب به رئیس اداره خود که به مناسبت معرفی معاون اجتماعی اداره، پیرامون جدیت عمل در انجام امور موظف محوله سخنرانی می کرد، می گوید: ... بسیار عذر می خواهم جناب آقای رئیس!، هیجان قلبی ام غلیان کرد که صحبت های گران بهای شما را قطع کردم. جناب آقای... حضرت عالی مستحضر هستید بنده خدمتگزاری به آقای معاون جدید را خدمتگزاری به شخص جناب عالی از جمله بالاترین وظیفه خود می دانم. شخص شخیص آن مقام پرارج و والا حتما فراموش نفرموده اند که بنده طی سالهای خدمت همواره مطیع فرامین شما بوده و هستم. برکت وجود مستطاب شما موجب دلگرمی قاطبه .......
ادامه نوشته

داستان مرد لر

اگر اکبر ندهد خدای اکبر دهد

     لرى جوان و خوش اندام كه شغل زغال فروشى داشت. وقتى مقدارى  زغال حمل كرده براى فروش به شهر اصفهان آورد و آن را به مبلغ يك صد تومأن فروخت و نقد ينه ى خود را نزد اكبر نامى علاف كه «كار و بار چاقى» داشت به امانت گذاشت. پس از چند روزكه كارهاى خود را خاتمه داد و خواست به طرف چهار محال بازگردد، نزد اكبر آ مده وديعه اش را مطالبه كرد. اكبر از در حاشا در آمد كه چه پولى، چه امانتى، مگر دیوانه شده اى؟ بيحاره لر هرچند بيشتر عجز و لابه كرد ثمرى نداد. به ناچار با حالى زار و فگار گرد هر كوى و برزن میگشت تا در يكى ازكوچه هاى شهر به در منزلى رسيد. زنى جوان و زيباروى چشمش به لر افتاد از درشتى اندام او خوشش آمد و او را به داخل خانه دعوت كرد. لر پس از چند ساعت خرم و شادان از خانه به در امد و يك سر به طرف دكان اكبر روان گشت و گفت: « ‏هى هالو  ار اكبر ندهد، خداى اكبر بدهد!» ‏امروز ازكوچه اى می گذشتم، خانمى به خانه ى خود دعوتم كرد. هم كام دلم را گرفتم و هم يك كيسه سى تومانى پول و يك دست لباسم داد، اگر اكبر ندهد خداى اكبر بدهد. اكبر قدرى كه دقت كرد، ديد لباس هاى خود اوست كه در بر هالو است. بخسی ت به شگفت آمد و گفت:« ‏دركدام كوى و به كدام خانه رفتى؟» لر نشانى خانه وكوچه را داد. اكبر د يد خانه، خانه ى خود او بوده گفت: «باز هم آ ن جا خواهى رفت؟» لر گفت:فردا ظهر می روم . اكبر گفت: وقتى می خواهى بروى بيا اينجا قبلأ مرا ببين و برو. لر پذيرفت و فردا قبل از ظهر امد و به اكبر گفت:«می خواهم بروم، چه میگويى» اكبر گفت:«قدرى صبركن تا من هم با تو بيايم» ‏لر گفت:«من میروم، تو از دنبال من ........

ادامه نوشته

ح

امروز........................................؟!!

چاپلوس

اگر کار بلد نباشید، زیاد مهم نیست. مهم این است که بلد باشید چگونه چاپلوسی کنید.

در زندگی ما، افراد بسیاری هستند که با چاپلوسی، منافع و امتیازاتی را بدست می آورند. در بسیاری از آثار هنری از قبیل فیلم های سینمایی، نمایش های تلویزیونی و تئاتر، افراد چاپلوس مورد تمسخر و انتقاد قرار گرفته و می گیرند. مردم نیز همواره از چاپلوس ها نفرت دارند و آنان را مورد انتقاد قرار می دهند.

با این وجود، بودن این رفتار در میان همه ما، امری عادی است و در اطراف ما، افراد چاپلوس فراوانی وجود دارند. مثلاً، وقتی که رئیس یک شرکت سرماخوردگی معمولی دارد، کارمند چاپلوس، به عیادت او رفته و برایش سوپ می برد! و یا برای چاپلوسی، از شیرینی دلخواه رئیسش خریده و بر روی میز کار وی می گذارد و...

برخی از مردم معتقدند که اگر کار بلد نباشید، زیاد مهم نیست. مهم این است که بلد باشید چگونه چاپلوسی کنید.

در این شرایط، افراد درستکار و توانا چه باید بکنند؟ آیا با چاپلوسی می توان به خواسته ها و نتایج مطلوب در محیط کار رسید؟ نظر شما در این باره چیست؟ آیا خود شما هم برای رئیستان چاپلوسی کرده و می کنید؟ شما معمولاً با چاپلوس ها چگونه رفتار می کنید؟

عشق

مردان بيشتر از زنان درگير عشق مي شوند


لابد گاهي از خود پرسيده‌ايد كه چه چيز باعث مي‌شود تا زنان بخواهند مرتب درباره وقايع زندگي روزمره‌شان با همه صحبت كنند، در حالي كه مردان عمدتا درون‌گراهستند و حال و حوصله صحبت در مورد اتفاقات زندگي روزمره‌شان را ندارند؟ چرا مردان عمدتا وقت آزاد خود را صرف كار كردن با كامپيوتر و يا خواندن مجلات ورزشي مي‌كنند در حالي كه زنان بيشتر ترجيح مي‌دهند به اخبار رسيده از اين و آن بپردازند و يا سعي كنند روابطشان با ديگران برازنده و معقول به‌نظر برسد؟ چرا مردان و زنان از روابطشان با يكديگر چيزهاي متفاوتي را طلب مي‌كنند؟ شايد علت، تفاوت‌هاي بنيادين در مغز مردان و زنان باشد.

در بررسي نمونه‌اي از تفاوت‌هاي رفتاري، محققان دانشگاه باث‌ متوجه شدند احساس درد در زنان و مردان متفاوت است. مردان در مواجهه با درد بيشتر به اين فكر مي‌كنند كه چگونه از شر آن در كوتاه‌ترين زمان ممكن خلاص شوند اما در مقابل، زنان بيشتر درگير پاسخ احساسي‌شان نسبت به آسيب هستند كه اين خود ممكن است باعث شود تا آنها درد را شديدتر احساس كنند.
 
براي مقابله با ناراحتي ناشي از طلاق نيز تفاوت دو جنس به خوبي مشهود است. زنان توانايي بيشتري براي تطابق با موضوع دارند. تحقيقي كه در يوركشاير انجام شد نشان داد زنان در مقابله با تمامي مراحل مختلف قطع رابطه از مردان قوي‌تر هستند. 61 درصد از زنان اظهار داشتند كه در طي 2 سال اول بعد از طلاق، آنها بسيار خوشحال‌تر از موقعي بودند كه هنوز در حال زندگي مشترك بودند در حالي كه فقط 51 درصد از مردان نظر مشابهي را داشتند.

دكتر فرانك تاليس روان‌شناس باليني معتقد است يافته‌هاي فوق را مي‌توان به وسيله تفاوت‌هاي مشخصي كه در مغز دو جنس وجود دارد، توجيه كرد. در سير تكاملي، زنان بيشتر اهل معاشرت و رفتارهاي اجتماعي هستند، چرا كه به هر حال اين زنان هستند كه بچه‌ها را بزرگ كرده و آنان را براي رويارويي با اجتماع آماده مي‌كنند. آنها داراي مهارت‌هاي برقراري ارتباط‌اجتماعي هستند كه مردان فاقد آن هستند و اين‌ مهارت‌ها به آنها اجازه مي‌دهد تا از طريق احساساتشان صحبت كرده و با دوستان و خانواده‌شان راحت‌تر ارتباط برقرار كنند در حالي كه مردان كمتر قادر به برقراري رابطه اجتماعي مناسب حتي با دوستانشان هستند و در هنگام ناراحتي‌هاي احساسي، به‌جاي مواجهه با مورد ناراحت‌كننده، بيشتر سعي مي‌كنند آن را از هر طريق ممكن و لو اينكه در درون خود بريزند، به حداقل برسانند. شايد يك دليل علمي براي اين موضوع اين باشد كه مغز مردان طوري تنظيم شده كه به‌صورت سيستماتيك و تحليلي عمل كند، در حالي كه مغز زنان بيشتر در مورد احساسات تنظيم شده است. در تحقيق يوركشاير اين‌طور به‌نظر رسيد كه مزيت‌هاي ذاتي فوق، نقش مهمي در زندگي جنس موِنث داشته باشند؛ در طي چند سال اول پس از طلاق، زنان روابط بيشتري با دوستانشان برقرار و وقت بيشتري صرف خانواده‌‌شان كردند و به‌دنبال مشاوره‌ها و درمان ناراحتي‌هايشان بودند در حالي كه مردان غالبا به‌دنبال لذت‌هاي موقتي بودند. عمدتا پس از به هم خوردن يك رابطه زناشويي، مردان براي حفظ اعتماد به نفسشان به‌دنبال رابطه جديد هستند به‌جاي آنكه فكر كنند چرا ازدواجشان با شكست مواجه شده است.
 
علاوه بر اين، برخلاف عقيده عمومي، در يك رابطه دوطرفه، مردان بيشتر از زنان درگير عشق مي‌شوند چرا كه براساس بررسي‌ها مردان بيشتر از زنان تمايل دارند تا غريزه‌شان را براي رسيدن به فردي كه او را جذاب و دلربا مي‌دانند، ارضا كنند. از طرف ديگر، زنان بيشتر از طريق برنامه‌ريزي‌شده‌تري عاشق مي‌شوند كه تحت تاثير سير تكاملي‌شان است. آنها بيشتر به‌دنبال شريكي هستند كه مراقب آنها بوده و قادر باشد خانواده‌شان را هم ازنظر مالي و هم ازنظر عاطفي تامين كند. زنان در رابطه‌شان با طرف مقابل علاوه بر جذابيت‌هاي فيزيكي، به‌دنبال مهرباني و سخاوت نيز هستند.

البته دكتر تايس خاطر نشان مي‌كند فشارهايي نيز در اجتماع وجود دارند كه باعث مي‌شوند مردان و زنان به سوي شيوه‌هاي رفتاري برنامه‌ريزي‌شده‌شان هل داده شوند. در اجتماع، مردان بيشتر تشويق مي‌شوند تا احساسات خود را كنترل كرده و تابع آن نباشند. شايد كنترل‌ احساسات در قرون گذشته و به‌ويژه در جنگ‌ها براي مردان خوب بوده باشد، اما در كل كنترل كردن احساسات براي شكل‌دهي يك رابطه زناشويي كار جالب و مفيدي نيست.
 
در سمت مقابل، زنان در اجتماع غالبا به سوي شيوه رفتاري رانده مي‌شوند كه در طي آن از زنان بيشتر انتظار مي‌رود ملايم‌‌تر و مهربان‌تر باشند كه اين خود موجب مي‌شود برقراري ارتباط با ساير افراد جامعه برايشان آسان‌تر باشد.به همين دليل زنان بيشتر از مردان به اطمينان كلامي اهميت مي‌دهند.
در تمام موارد ذكر شده سعي شده كارهاي پيچيده مغزي تا حد بسيار زيادي ساده شوند. البته بايد توجه داشت هيچ زن و مردي تمام خصوصياتي كه محققان در مورد مغز زن و مرد مي‌گويند را ندارد. اغلب مردم مغزهاي متعادلي دارند كه داراي مقادير مساوي از خصوصيات مردانه و زنانه است. حتي برخي از افراد داراي مغزهايي هستند كه رفتاري خلاف جنس آنها دارد.

دكتر تايس معتقد است تفاوت دو جنس هم در روابط سالم و هم در روابط شكست خورده كاملا مشهود بوده و بايد به‌دقت بررسي شود. موارد اختلاف زيادي بين دو جنس وجود دارند اما اگر موردي به‌طور عمده و در ميان تعداد زيادي از افراد صحيح بود، مي‌تواند كمك‌كننده باشد، به‌ويژه به اين دليل كه شما بفهميد و بدانيد آن موضوع، يك رفتار عمومي است و يك مورد ناخوشايند و يا شخصي نيست و شما نبايد احساس بدي در اين مورد داشته باشيد. به‌عنوان مثال، ممكن است در اختلاف زناشويي، مرد آرام و ساكت باشد ولي اين بدان معنا نيست كه وي عصباني شده است، بلكه معناي عمده آن اين است كه مغز آن مرد بهتر مي‌تواند مسئله را درون خود و با آرامش حل و فصل كند.

به‌طور مشابه، چنانچه زني براي صحبت‌كردن و مباحثه پافشاري مي‌كند، نبايد فكر كرد علت آن بهره‌برداري از نق‌زدن‌هاي مداوم است، بلكه اين غريزه وي است كه از او مي‌خواهد تا براي برقراري ارتباط و نشان دادن احساسش صحبت كند. اگر شما اين تفاوت‌ها را قبل از اينكه موردي پيش بيايد درنظر بگيريد، حتما رابطه راحت‌تر و درك بهتري از طرف مقابل خواهيد داشت و متوجه خواهيد شد كه كار مغزهاي متفاوت زن و مرد به كمك يكديگر كامل مي‌شود.

نويسنده: دکتر بابک هوشمند

پول

Image Titleآيا با پول مي توان شادي خريد ؟
تحقيقات جديد نشان مي دهد كه پول مثل داروي ضد افسردگي است. آنها شما را شادتر نمي كنند، اما هم پول و هم داروي ضد افسردگي از بروز غم و نگراني در زندگي جلوگيري مي كنند. داشتن اخلاق و رفتار بهتر، امكانات و وضعيت پزشكي بهتر، نگراني مالي كمتر، آرامش خاطر از پرداخت صورتحسابها، رضايت خاطر عميق بخاطر داشتن پول فراوان براي خريد ماشين و خانه جديد، قايق تفريحي، كامپيوتر باعث احساس شاد بودن در زندگي مي شود. اما تاثير شادي بخش آن نسبتا كوتاه است.

پروفسور ژوليت اسكور از دانشگاه هاروارد مي گويد: " مطالعات نشان مي دهد تقريبا 80 درصد امريكايي ها با اعلام نارضايتي روز افزون خود از فرهنگ "كاركردن و خرج كردن" بر اين باورند كه مردم ايالات متحده امريكا بسيار حريص و مادي گرا هستند."

زنان متاهل در مقايسه با همسران خود در محل كار شادتر هستند و از كار خود لذت مي برند. مسئوليت و وظايف زنان شاغل در خانه و نسبت به خانواده بيشتر است. اما مردان متاهل در مقايسه با همسران خود، در خانه شادتر هستند (فرقي نمي كند كه همسر آنها شاغل باشد يا خير). مسلما افراد داراي عزت نفس و اعتماد به نفس بالا، نسبت به عملكرد خود احساس بهتري دارند.

در احساس شاد بودن و شاد زيستن كه بسيار مهمتر از داشتن پول است مواردي دخيل هستند كه عبارتند از : ازدواج، برقراري ارتباط خوب با خانواده، دوستان و همكاران، كمك كردن و ياري رساندن به ديگران، و داشتن موقعيت كاري خوب. براي شاد زيستن بايد تمام نيروي خود را معطوف خوب زندگي كردن كنيم، نيرو و ظرفيتهاي بالقوه خود را نشان دهيم، فكر و ذهن خود را به مبارزه فرا خوانيم، جسم خود را با ورزش و تمرينات بدني قوي كنيم، و قلب و روح خود را با دوست داشتن ديگران و اهميت دادن به آنها وسعت بخشيم.

مطالعات نشان مي دهد زماني كه مديران در مي يابند از نظر شغلي به درجه اي رسيده اند كه ديگر در شغل خود ارتقاء نمي يابند، ساعات كاري خود را كوتاه تر مي كنند و اوقات بيشتري را صرف خانواده و دوستان، ورزش كردن و تعطيلات مي كنند. آنها احساس مي كنند كه قوي تر، آرامتر و شادابتر شده اند و درست در همين جاست كه وضعيت روحي و جسمي آنها بهبود چشمگيري مي يابد.

زبان

2504:تعداد دفعات مشاهده
body languageزبان بدن يکي از موثرترين راههاي انتقال پيام به مخاطب

سال‌هاست در مورد اين موضوع بحث مي‌شود كه چطور مي‌توانيم روي ديگران دربرخوردهايمان تاثير خوبي بگذاريم و به عبارتي در ذهن آنها زلزله‌اي به پا كنيم! در تحقيقي كه اخيرا انجام شد مشخص شده وقتي براي‌بار اول با مردم رو در رو مي‌شويم اولين تاثير دروني كه در آنها ايجاد مي‌كنيم، به اين صورت تقسيم ‌بندي مي‌شود: 55 درصد اين تاثير به ظاهر و به عبارتي زبان بدن بستگي دارد، 38درصد به سبك صحبت كردن مربوط است و تنها 7 درصد به آنچه كه واقعا بيان مي‌كنيم ارتباط دارد. اگر مي‌خواهيد اولين تاثير شما بر ديگران خوب و موثر باشد به نكات زير توجه كنيد.
هيچ وقت قدرت تماس چشمي را بر ديگران دست كم نگيريد. تصور كنيد براي يك مصاحبه شغلي دعوت شده‌ايد. اين شما هستيد كه بايد نظر مثبتي در مورد خودتان در ذهن مصاحبه‌گر ايجاد كنيد و در اين بين تماس چشمي بسيار مهم و موثر است. براي موفقيت در اين كاراين مراحل را در نظر بگيريد:
1 ) اگر در ميان جمعي هستيد و مي‌خواهيد در بين آنها بر فرد خاصي تاثيرگذار باشيد بايد اول فرد مورد نظر را پيدا كنيد. مثلا در حياط مدرسه يا محوطه دانشگاه مي‌خواهيد دوستي پيدا كنيد يا قرار است در يك امتحان شركت كنيد و مي‌خواهيد قبل از آغاز آن با يكي از شركت كنندگان ارتباط برقرار كنيد. اگر فردي را انتخاب كنيد كه معيارهاي جذابيت او در حد خودتان باشد، معمولا بهترين نتيجه را به‌دست مي‌آوريد.

2 ) قبل از برقراري تماس چشمي با فرد مورد نظر به مسيري كه به فرد مي‌رسد نگاهي بيندازيد.

3 ) وقتي فرد مورد نظر را پيدا كرديد براي چند ثانيه كوتاه به او نگاه كنيد. طولاني‌ترين نگاه‌ها در اين مرحله نبايد از سه ثانيه بيشتر باشد. بعد نگاهتان را به سمت ديگر برگردانيد. 

4 ) 10 ثانيه صبر كنيد و دوباره نگاه كنيد. اگر طرف مقابل هم علاقه‌مند باشد او هم به شما نگاه مي‌كند. گاهي آنقدر قدرت تماس چشمي زياد است كه مي‌بينيد فرد مورد نظر كنار شما ايستاده تا راحت‌تر با شما ارتباط برقرار كند.

زبان بدن

وضعيت بدن شما بايد به نحوي باشد كه نشان دهد شما پذيراي طرف مقابل هستيد و به عبارتي از او دعوت مي‌كنيد با شما ارتباط برقرار كند. هيچ‌وقت دست‌هايتان را در هم قفل نكنيد. به حالت دست به سينه قرار نگيريد و يا كيف دستي‌تان را جلوي بدنتان قرار ندهيد چون اين كارها نشان مي‌دهد داريد خودتان را پنهان مي‌كنيد.
اگر حس مي‌كنيد عصبي هستيد به زبان بدن خودتان توجه كنيد. اگر مي‌بينيد داريد دست‌هايتان را به هم مي‌ماليد يا حالت بي‌قراري داريد يعني اصلا راحت نيستند و ناراحتي از سر و رويتان مي‌بارد. طوري بايستيد يا بنشينيد كه تمام وزن بدنتان به‌طور متعادل از سر تا پايتان توزيع شود.
اگر مي‌ايستيد كاملا كشيده و راست بايستيد. اين حالت بدني به طرف مقابل اين پيام را منتقل مي‌كند كه اعتماد به نفس داريد و آرام هستيد. بعد از چشم‌ها، بزرگ‌ترين و موثرترين موضوع تاثيرگذار، لبخند شماست. لبخند به طرف مقابل مي‌فهماند كه خوش‌اخلاق و آرام هستيد. وقتي طرف مقابل صحبت مي‌كند با تكان دادن سر باعث مي‌شويد مكالمه همچنان جريان پيدا كند.

ارتباط از نوع نزديك

دست دادن به فرهنگ و باورهاي مذهبي دو طرف بستگي دارد. اگر امكان دست دادن يا روبوسي با فرد مورد نظر وجود دارد، تنها وقتي بايد اين‌كار را انجام دهيد كه مطمئن باشيد او از اين تماس راضي است. معمولا دست دادن به زمان احتياج دارد. به هرحال در شروع بهتر است دست دادن رسمي باشد. ولي بعد مي‌توانيد دست دوست‌تان را به گرمي در دست‌تان بفشاريد.

رسيدن به نقاط مشترك

اگر با طرف مقابل در مورد مسائلي كه مورد علاقه هر دوشماست صحبت كرده و از اين علايق مشترك تعريف و تمجيد كنيد براي شروع مكالمه راه خوبي را انتخاب كرد‌ه‌ايد. اين كار احساسات شما را در مورد موضوعاتي كه براي هر دوي شما جذاب محسوب مي‌شود، منتقل مي‌كند.
براي شروع مكالمه با طرف مقابل از موضوعات ساده مثل لباس پوشيدن، مدل موي‌سر، موضوع امتحان و يا آب ‌و هوا شروع كنيد. در تعريف و تحسين حرف‌هاي طرف مقابل زياده‌روي نكرده و اعتدال را رعايت كنيد.
اگر اين تعريف‌ها دروغ باشد عدم صداقت شما را مي‌رساند. در پايان فراموش نكنيد اگر مي‌خواهيد ارتباطي قوي و موثر با يك نفر برقرار كنيد بايد با توجه به شرايط، عرف جامعه و دليل اين ارتباط، بر او تاثيري عميق بگذاريد و به عبارتي ذهن و فكر او را كاملا تكان دهيد.

ترجمه: فرشته آل علي

انجمن ناشران دفاع مقدس متولد شد

فرهنگ > ادبیات  - مهر گزارش داد:

نخستین انجمن ناشران دفاع مقدس در نخستین نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس اعلام موجودیت کرده و عضوگیری خود را آغاز کرد.

رضا حاجی آبادی مدیر مسئول انتشارات هزاره ققنوس و از اعضای هیئت موسس انجمن تازه تاسیس «ناشران دفاع مقدس» گفت: انجمن ناشران دفاع مقدس که از یک سال پیش تاکنون مقدمات تاسیس شد ه بود ، در دومین روز مهرماه طی نخستین نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس در اصفهان، اعلام موجودیت کرد.

وی ادامه داد: د رحال حاضر هیئت موسس این انجمن از امیرحسین انبارداران مدیر مسئول انتشارات مجنون، حسین عابدینی مدیر مسئول انتشارات سفیر اردهال، فرامرز پالیزدار مدیر مسئول انتشارات پالیزبان، سیدجمال حیدری مدیر مسئول انتشارات پویا نقش، محمدحسین کریمی‌‌پور مدیر مسئول انتشارات روایت‌فتح، پرویز بیگی حبیب‌آبادی مدیرمسئول انتشارات فصل پنجم و من به عنوان نماینده انتشارات هزاره ققنوس تشکیل شده است.

این ناشر با اشاره به اینکه بهمن دری، معاون امور فرهنگی از تشکیل این انجمن استقبال کرده است بیان کرد: یکی از مشوقان ما برای اعلام موجودیت در نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس، معاون امور فرهنگی وزارت ارشاد بود که قول همکاری هایی را هم داده است.

حاجی آبادی افزود: دغدغه ایجاد چنین انجمنی از زمان های دور با ما بود چراکه در حال حاضر ناشران در حوزه های مختلف از جمله ادبیات کودک و نوجوان، آموزشی و دانشگاهی و ... دارای انجمن مستقل هستند ولی ژانر مهمی چون ادبیات دفاع مقدس پس از گذشت 30 سال از آغاز جنگ تحمیلی دارای انجمن تخصصی نشده بود و ضرورتی بود که سعی کردیم بدان دست یابیم.

وی با اعلام اینکه انجمن «ناشران دفاع مقدس» از همه ناشران این حوزه برای عضویت دعوت می کند توضیح داد: با اعلام موجودیت تاسیس انجمن، تعدادی از ناشران حاضر در نمایشگاه آمادگی خود برای پیوستن به ما را علام کردند و همچنین ناشرانی چون سوره مهر، قدر ولایت، انتشارات ارتش، فاتحان و فرهنگ گستر نیز صحبت های ضمنی برای پیوستن به انجمن داشته اند.

عضو هیئت موسس انجمن ناشران دفاع مقدس عنوان کرد: شرایط عضویت در انجمن به زودی به طور رسمی اعلام می شود ولی همانطور که از نام انجمن مشخص است، فعالیت مستمر در حوزه نشر کتاب های دفاع مقدسی مهم ترین شرط عضویت است.

حاجی آبادی در پایان گفت: در هفته های آتی با اعضای جدید جلساتی خواهیم داشت و با مشورت و نظر آنها برنامه های دیگر انجمن را برنامه ریزی می کنیم.