.:نويسندگي؛ شغل يا علاقه-

نويسندگي در قوانين ايران شغل محسوب نمي شود/

به گفته احمد اخوت مهمترين مانع پيشروي حرفه‌اي نشدن نويسندگي در ايران اين است که در هيچ‌جاي قانون کشورمان نويسندگي به عنوان يک شغل ديده نشده و لازم است وزارت ارشاد پيشنهادي مبني بر در نظر گرفتن جايگاي قانوني براي نويسندگي در مشاغل رسمي به دولت و مجلس ارائه کند.
اين داستان نويس، مترجم و منتقد ادبي در گفتگو با خبرنگار مهر درباره ريشه‌هايي که سبب شده نويسندگي در ايران شغل محسوب نشود گفت: در ايران هم مانند همه جاي دنيا مي‌توان به جايي رسيد که نويسندگي شغل محسوب شود ولي به مقدماتي نياز دارد و بخشي از اين مقدمات در بازار فراهم مي‌شود.
نويسنده کتاب "تا روشنايي بنويس" ادامه داد: نويسندگي براي اينکه بتواند شغل محسوب شود بايد جوابگوي زندگي فرد باشد و لازمه آن هم اين است که بازار کتاب به اندازه کافي خريدار داشته باشد در حالي که ما در ايران کتابخوان حرفه‌اي نداريم. از سوي ديگر از لحاظ ساختاري و اداري هم نويسندگي به عنوان يک شغل جايگاهي ندارد.
اخوت اشاره کرد: بايد در کشور پايگاه يا نهادي باشد که نويسندگي را به عنوان شغل درنظر بگيرد. ما در قانون استخدامي کشورمان شغلي به نام نويسندگي نداريم.
وي ادامه داد: مثلا شما وقتي مي‌خواهيد پاسپورت بگيريد نمي‌توانيد شغلتان را نويسندگي ذکر کنيد در حالي که براي چيزي به نام شغل آزاد هويت قائل شده‌اند. يکبار براي خود من موردي پيش آمد که شغلم را نوشته بودم نويسندگي و متصدي امر از من مي‌خواست عنوان کنم که کجا مي‌نويسم. يعني مرا با "ميرزا بنويس" که مي‌رود در حجره‌اي مي‌نشيند و مي‌نويسد اشتباه گرفته بود.
اخوت که داراي دکتراي زبانشناسي از دانشگاه تگزاس و نشانه‌شناسي ادبيات از دانشگاه اينديانا است بحث خود را اينگونه ادامه داد: در هيچ‌ جاي کشورمان عنواني به نام نويسندگي نداريم و در نظام اداري آن را به رسميت نمي‌شناسند. براي حل اين مسئله بايد شرايطي فراهم شود که به دنبال آن درک و دريافت جامعه نيز نويسندگي را به عنوان يک شغل بپذيرد.
اين منتقد ادبي افزود: اين دو عامل عمده که به آنها اشاره کردم با هم پيوند ديالکتيکي دارند. ما خوانندگاني نداريم که حرفه‌اي کتاب بخرند و نويسنده را تامين کنند و از طرف ديگر هم جامعه و دست‌اندرکاران فرهنگي اي داريم که شغل نويسندگي را به رسميت نمي‌شناسند. هرگاه هم که بحث ريشه‌ها و دلايل مشکل پيش مي‌آيد مسئله را به همديگر حواله مي‌دهند.
نويسنده "کتاب من و ديگري" در پاسخ به اين پرسش که چه نهادي را مسئول اين امر مي‌دانيد که نويسندگي را به عنوان شغل در قوانين رسمي بگنجاند؟ گفت: به نظر من دولت بايد گام اول را بردارد.
سوال ديگر ما از اخوت اين بود که آيا لازم نيست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در اين زمينه پيشقدم شود؟ وي در اين‌باره بيان کرد: البته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي هم مي تواند چنين خواسته‌اي را مطرح کند و اصلا قاعده‌مندتر اين است که نقطه آغازين ارشاد باشد.
وي در جواب به اين سوال که آيا مشکل حرفه و شغل نبودن نويسندگي در کشور ما دامن همه نويسندگان را مي‌گيرد يا اينکه برخي نويسندگان بزرگ که کتابهاي پرتيراژ و پرفروش دارند از اين قاعده مستثني هستند؟ گفت: در کشور ما تعداد نويسندگاني که کتابهايي داشته باشند که با فروش آنها زندگيشان بگذرد بسيار کم است. البته در مورد مترجمان اوضاع کمي بهتر است و نويسندگان به‌طور عام با اين مشکل دست و پنجه نرم مي‌کنند.
نويسنده مجموعه داستان "برادران جمالزاده" افزود: در دهه 60 من چشم‌انداز خوبي پيش روي خودم به عنوان نويسنده و مترجم مي‌ديدم. در آن روزها کتابها به طور متوسط 5 هزار نسخه تيراژ داشت و من مي توانستم دورنمايي را متصور باشم که در آن با فروش کتابهايم امرار معاش مي‌کنم ولي آن شرايط دوام نياورد و امروز شرايط به گونه‌اي است که به جز تعداد خيلي معدود نويسندگان و مترجمان بقيه فعالان اين عرصه نمي‌توانند به نويسندگي به عنوان محل درآمد نگاه کنند. البته اين مسئله بين داستان ‌نويسان جديتر است.
اين استاد دانشگاه که در اصفهان زندگي مي‌کند سوال ديگر ما را درباره اينکه آيا اين مشکل در مورد نويسنده‌اي که در شهرستان زندگي مي کند تا نويسنده‌اي که در تهران است فرق مي کند؟ اينگونه جواب داد: قطعا تفاوت دارد. اگر نويسنده‌اي ساکن شهرستان باشد و با انتشارات تهران کار کند خيلي برايش بهتر است. در ضمن کار کردن با ناشران محلي سخت است. من چندبار تجربه کردم ولي ديدم بهتر است با ناشران تهراني کار کنم.
وي وابستگي حرفه‌اي شدن نويسندگي را با تيراژ کتابها زياد دانسته و گفت: وقتي متوسط تيراژ هزار نسخه است نويسنده اگر