شعري از فاضل
اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم...
من آسمان پر از ابرهای دلگیرم
اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم
من آن طبیب زمین گیر زار و بیمارم
که هر چه زهر به خود می دهم نمی میرم
من و تو آتش و اشکیم در دل یک شمع
به سرنوشت تو وابسته است تقدیرم
به دام زلف بلندت دچار و سردرگم
مرا جدا مکن از حلقه های زنجیرم
درخت سوخته ای در کنار رودم من
اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم..
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۴ ساعت 8:47 توسط مهدي فروزان مهر
|