اقاي فروزان مهر چطور شد به داستان نويسي روي آورديد؟

از همان زمان كودكي حس قريبي در رابطه با نوشتن و ابراز احساسات و بررسي زندگي ساده و بي رياي مردم روستا داشتم كه بعدها اين احساس در قالب كتاب مردم خاموش به تحقق پيوست و من توانستم گوشه اي از رنج و مشكلات مردم روستا را به تصوير بكشم.

از چه زماني به صورت حرفه اي وارد مقوله داستان نويسي شديد؟

از سال 81  و با مطالعه آثار استاد دولت آبادي ،مخصوصا رمان كليدر،به تدريج خود را باز يافتم و با كمك و تشويق دوستاني از اهالي قلم كه به من لطف داشتند قدم در اين راه گذاشتم.تا جايي كه به مدد اين دوستان توانستم اولين كتابم را در سال 85 به چاپ برسانم.

كمي از فضاي حاكم بر كتاب مردم خاموش بگوييد؟

تم داستان حول محور زندگي مردمي مي چرخد كه در روستا و فارغ از هياهوي زندگي ماشيني روزگار مي گذرانند.شرح زندگي زن و مرد جواني است كه گرفتار توطئه كدخداي ده شده اند و باقي داستان مرور وقايعي است كه از اين مجرا بر اهالي داستان مي رود.به طور كلي هدفي كه در داستان مردم خاموش دنبال مي شود پاي فشاري بر پايداري كانون خانواده،پاكدامني و تلاش در راستاي حفظ ارزشها و گريز از نا مردي ها و نا مردمي هايي است كه در هر جامعه اي ممكن است روي دهد.

با وجود اين كه مردم خاموش اولين كتاب شما است اما خوب توانسته ايد به لحاظ سبك و نيز اصول نگارش ادبي بر موضوع احاطه يابيد،ارزيابي خودتان در اين باره چيست؟

 لطف داريد .اما ببينيد نمي شود شما براي مثال يك داستان رئال داشته باشيد اما از سبك سورورئال استفاده كنيد.به نوعي مي شود گفت سبك و حوزه داستان لازم و ملزوم هم هستند مثلا وقتي كه وارد داستانهاي ژ‍وزه ساراماگو مي شويد با يك فضاي خاص به لحاظ سبك روبرو مي شويد كه اين فضا را هرگز نمي توانيد در خوشه هاي خشم جان اشتاين بك بيابيد.درست است كه هردوي اين نويسندگان مفتخر به دريافت جايزه نوبل شده اند اما تفاوت ها را ببينيد.به هر حال بايد نويسنده اين توانايي را داشته باشد كه بتواند فضاي داستان را در قبضه خود بگيرد و با مديريت زيرپوستي قصه را به سمت اهداف خود هدايت كند.

به نظر مي رسد بيشتر به پيروي از نويسندگان شرقي گرايش داريد آيا همين طور است؟

ببينيد من اين تقسيم بندي را زياد قبول ندارم.اصلا وي‍‍‍ژ‍گي داستان نويسي در دنياي امروز اين است كه شما از تمامي ظرفيت ها استفاده كنيد تا بتوانيد آنچه را كه قصد داريد در محيط داستان به آن دست يابيد ،انجام دهيد.حالا اين كه بيشتر به سبك كدام نويسندگان متمايل خواهد شد بحث ديگري است كه در اين مجال نمي گنجد.

اجازه بدهيد كمي از بحث فني داستان نويسي فاصله بگيريم و كمي به دنياي واقعي بپردازيم و اينكه شرايط را براي ادامه فعاليت در اين رشته چطور مي بينيد؟

با توجه به رشد روز افزون وسايل ارتباط جمعي و ساير رسانه ها  و مجلات تخصصي در زمينه داستان و نويسندگي بايد بپذيريم كه فضاي كار مثل سابق چندان خالي از دشواري نيست.ميزان اطلاعات مردم و نيز نويسندگان به نحو عجيبي ارتقا يافته كه اين علاوه بر اينكه خوشحال كننده است نويد دهنده روزهاي سختي براي ما نويسندگان است.چراكه ديگر مثل سابق نمي توان به راحتي اميدوار به جذب مخاطب مشكل پسند و تيز بين امروز بود.

... ارزيابي شما از موانع احتمالي در اين راه چيست؟

مهمترين مشكلي كه در اين زمينه وجود دارد و كسي هم نمي تواند آن را انكار كند وجود مشكلات اقتصادي است كه بسياري از نويسندگان جوان را براي سالها در بايگاني تاريخ نگاه مي دارد در حالي كه با كمترين مساعدت مسولين مربوطه شايد بتوانند كارهاي بزرگي را در زمينه نويسندگي انجام دهند كه حالا حالاها جاي بحث داشته باشد.مشكل بعدي بي خبري و عدم تعامل در درون خانواده نويسندگان شهرستاني است به گونه اي كه كمتر مي توان مجمع يا حلقه اي را يافت كه باني يا اداره كنندگان آن همگي از نويسندگان باشند.

از مسولان گفتيد،خيلي دوست دارم نظرتان را راجع به نحوه تعامل آنان در رابطه با كارتان بگوييد؟

ببينيد در رابطه با كتاب مردم خاموش نه من از مسولان توقعي داشتم و نه آنها به عنوان يك نويسنده مرا مي شناختند.با اين وجود جا دارد از زحمات اداره ارشاد شيروان جهت همكاري هاي سازنده شان قدر داني كنم.اما در مورد ساير كتابهايي كه در دست چاپ دارم توقع زيادي از اين عزيزان دارم چرا كه معتقدم براي اينكه كار يك نويسنده بتواند به جايگاه واقعي خود دست يابد بدون همكاري و تعامل سازنده با همه ارگانهاي مربوطه نمي تواند موفق باشد.

از كتب زير چاپ گفتيد،بيشتر در اين مورد توضيح مي دهيد؟

 در حال حاضر دو كتاب آماده چاپ دارم.البته مدت هاست كه تصميم به چاپ آنها دارم اما تا كنون به لحاظ مشكلات مالي و نيز برخورد سليقه اي برخي دوستان كه خارج از عرف است موفق به چاپ و انتشار آنها نشده ام كه اميدوارم طي چند ماه آينده بتوانم با فائق آمدن بر مشكلات مالي، آنها را به مخاطبان محترم ارائه دهم.

 

... در پايان اگر حرف ناگفته اي هست بفرماييد؟

ناگفته كه بسيار است چراكه محيط  شهرستان فاقد امكانات سازنده و محدوديت ارتباط با جامعه نويسندگان كشور است.البته در اين ميان نمي توان منكر برخي برخوردهاي سليقه اي و فاقد وجاهت علمي برخي از اهالي اين رشته هم شد.با اين وجود لازم مي دانم از پشتيباني گرم و همراهي اميد بخش همسرم و نيز تشويق بي شائبه برادران ارجمند و اساتيد محترم دانشگاه: اسماعيل حسين پور،رجب فخراييان و رضا افضلي كه همواره در اين راه ياريگر بنده بوده اند قدرداني كنم.از شما نيز به خاطر وقتي كه در اختيار بنده قرار داديد سپاس گزارم.